
چالش توسعه همزمان راه آهن و بندر در هرمزگان
به گزارش کاریبو به نقل از صبح ساحل، بندر شهید رجایی، بزرگترین و پیشرفتهترین بندر تجاری ایران، بهعنوان دروازه طلایی ورود و خروج کالا، در قلب هرمزگان جای دارد. این بندر با ظرفیت تخلیه و بارگیری میلیونها تُن کالا در سال، مجهز به تجهیزات مدرن و اسکلههای متعدد، سهم عمدهای در تجارت دریایی کشور دارد. اما حتی این بندر عظیم نیز بدون اتصال مؤثر به شبکه راهآهن کشور، نمیتواند نقش مؤثری در زنجیره تجارت جهانی ایفا کند. کالاهایی که از کشتیهای عظیم تخلیه میشوند، اگر قرار باشد صرفاً با کامیون و جاده حمل شوند، با مشکلاتی نظیر هزینه بالای سوخت، استهلاک زیرساختها، افزایش ترافیک و آلودگی محیطزیست مواجه خواهند شد. در حالیکه استفاده از راهآهن، به دلیل ظرفیت بالا، ایمنی بیشتر و هزینه کمتر، میتواند گرههای لجستیکی را باز کرده و کارآمدی بنادر را چند برابر کند.
نقش راهآهن در اتصال بندر شهید رجایی به مرکز و شمال کشور، امروزه بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در شرایطی که تحریمهای اقتصادی، هزینه مبادلات را برای ایران بالا بردهاند، استفاده بهینه از ظرفیتهای داخلی از جمله حملونقل ریلی، راهی برای جبران هزینهها و رقابتپذیری در بازارهای منطقهای و جهانی است. خوشبختانه، در سالهای اخیر شاهد توسعه خطوط ریلی در جنوب کشور بودهایم؛ پروژههایی مانند راهآهن بندرعباس ـ سیرجان ـ بافق، و طرحهای توسعهای دیگر در حوزه اتصال شرق و غرب هرمزگان به شبکه ریلی، همگی گواهی بر توجه به نقش حیاتی حملونقل ریلی در مسیر توسعه پایدار است.
با این حال، همچنان چالشهایی جدی بر سر راه توسعه همزمان بنادر و راهآهن در هرمزگان وجود دارد. نبود برنامهریزی منسجم میان سازمان بنادر، راهآهن و دستگاههای مسئول، یکی از مشکلات ریشهای است. عدم هماهنگی در سرمایهگذاریها، منجر به موازیکاری و هدررفت منابع شده است. برای مثال، بارها شاهد بودهایم که بنادری جدید با هزینههای گزاف احداث شدهاند، اما به دلیل عدم اتصال به خطوط ریلی، از کارایی لازم برخوردار نیستند. بالعکس، در مواردی نیز زیرساختهای ریلی توسعه یافتهاند، اما بنادری که باید با آنها هماهنگ شوند، همچنان از تجهیزاتی ابتدایی و بهرهوری پایین رنج میبرند.
هرمزگان نهفقط دروازه ورود به خلیجفارس، بلکه نقطه اتصال به کریدورهای بینالمللی مهمی نظیر کریدور شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب است. اتصال مؤثر این استان به این کریدورها از طریق بنادر و راهآهن، میتواند ایران را به هاب لجستیکی منطقه تبدیل کند.
برای تحقق این هدف، لازم است راهبردی ملی برای استفاده یکپارچه از زیرساختهای موجود تدوین شود. تجربه کشورهای موفق در زمینه ترانزیت مانند ترکیه، روسیه و حتی کشورهای حاشیه خلیجفارس نشان میدهد که هماهنگی میان بخشهای مختلف حملونقل، رمز اصلی موفقیت است.
ضرورت جذب سرمایهگذاری خصوصی در پروژههای ریلی و بندری
افزون بر این، نباید نقش بخش خصوصی در توسعه این زیرساختها را نادیده گرفت. جذب سرمایهگذاری خصوصی در پروژههای ریلی و بندری، از جمله راهکارهای مؤثر برای کاهش فشار مالی بر دولت و تسریع در اجرای طرحهاست. متأسفانه، در بسیاری از موارد، بهدلیل نبود شفافیت، ضعف قوانین حمایتی، و بروکراسی سنگین، بخش خصوصی از مشارکت در این حوزهها گریزان بوده است. حال آنکه اگر دولت بسترهای لازم را فراهم کند، مشارکت بخش خصوصی میتواند جهشی بزرگ در توسعه زیرساختی هرمزگان ایجاد کند.
از سوی دیگر، ارتقاء بهرهوری بنادر نیز ضرورتی اجتنابناپذیر است. هرچند بندر شهید رجایی از لحاظ ظرفیت فیزیکی در جایگاه مناسبی قرار دارد، اما سرعت تخلیه و بارگیری، میزان استفاده از فناوریهای نوین، و مدیریت هوشمند بندری، همچنان نیاز به بهبود دارند.
فعالیتهای بندری محرک توسعه لجستیک در جنوب است
دیجیتالیسازی فرآیندهای بندری، استفاده از سیستمهای مدیریت یکپارچه، و آموزش نیروی انسانی متخصص، از جمله اقداماتی است که میتواند کارایی بنادر را افزایش داده و زمان توقف کشتیها را کاهش دهد؛ عاملی که در کاهش هزینههای تجارت بسیار تأثیرگذار است.
اهمیت توسعه زیرساختهای ریلی و بندری در هرمزگان، فقط به اقتصاد و تجارت محدود نمیشود. این توسعه میتواند به ایجاد اشتغال، رونق کسبوکارهای محلی، و جلوگیری از مهاجرت نیروهای انسانی متخصص از جنوب به شمال کشور نیز کمک کند.
با توسعه فعالیتهای بندری و حملونقل ریلی، صنایعی مانند صنایع بستهبندی، لجستیک، تعمیرات، خدمات بندری، و حتی گردشگری دریایی در این استان جان تازهای خواهند گرفت. بهعلاوه، امنیت ملی نیز از این مسیر تقویت خواهد شد؛ زیرا مناطق مرزی و ساحلی که به لحاظ اقتصادی فعال باشند، کمتر در معرض تهدیدات امنیتی قرار میگیرند.
موقعیت جغرافیایی منحصر بهفرد هرمزگان، در کنار جمعیتی جوان، باانگیزه و مستعد، ظرفیتی طلایی برای تبدیل این استان به یکی از قطبهای اصلی تجارت بینالمللی در منطقه فراهم کرده است. با این حال، تا زمانی که یک نقشه راه جامع برای بهرهگیری همافزا از بنادر و راهآهن تدوین نشود، این ظرفیتها بالقوه باقی خواهد ماند. پیوند عمیقتر میان دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، و مدیران اجرایی در حوزه حملونقل، میتواند بستر لازم را برای تصمیمگیریهای علمیتر، آیندهنگرانهتر و کارآمدتر فراهم آورد.
نباید فراموش کرد که رقبای منطقهای ایران، بهشدت در حال توسعه بنادر و خطوط ریلی خود هستند. کشورهای امارات، قطر، عربستان سعودی و عمان، سرمایهگذاریهای کلانی در حوزه لجستیک انجام دادهاند و در حال تسخیر بازارهای منطقهای هستند. اگر ایران بخواهد سهم خود را از تجارت جهانی و منطقهای حفظ کند، باید با شتاب بیشتری به توسعه بندر و ریل بپردازد. زمان برای تعلل باقی نمانده است.
بنادر نسل چهارم مرکز صنعت و لجستیک
همچنین، در شرایط نوین جهانی، ضرورت رعایت استانداردهای زیستمحیطی و پایداری در اجرای پروژههای ریلی و بندری بسیار حائز اهمیت است. توسعهای که محیطزیست را قربانی کند، دیر یا زود با مقاومتهای اجتماعی و بینالمللی مواجه خواهد شد. به همین دلیل، بهرهگیری از انرژیهای پاک، طراحی مسیرهای حملونقل با کمترین آسیب به اکوسیستم، و ارتقاء استانداردهای ایمنی، باید در کانون توجه قرار گیرد.
امروزه، بنادر نسل سوم و چهارم در دنیا صرفاً محل تخلیه و بارگیری کالا نیستند، بلکه به مراکز صنعتی، خدماتی و لجستیکی تبدیل شدهاند. در این مدل جدید، بنادر دارای زونهای اقتصادی، شهرکهای صنعتی و فناوری و دفاتر شرکتهای چندملیتی هستند. ایران نیز اگر بخواهد در مسیر توسعه بنادر خود قدم بردارد، باید از این الگوها بهره گیرد. بندر شهید رجایی، بهعنوان موتور محرکه اقتصادی جنوب کشور، ظرفیت تبدیلشدن به یک بندر نسل جدید را دارد، به شرط آنکه سرمایهگذاری هوشمندانه، تفکر راهبردی و مدیریت تخصصمحور در دستور کار قرار گیرد. در مجموع، باید گفت که راهآهن و بنادر، همچون دو بال برای پرواز اقتصاد هرمزگان به سمت بازارهای جهانی هستند. تقویت یکی بدون دیگری، پروازی ناتمام خواهد بود. مسئولان ملی و استانی، بخش خصوصی، و نهادهای مدنی، باید دست به دست هم دهند تا هرمزگان، نهفقط بهعنوان گذرگاهی برای کالا، بلکه بهعنوان یک مرکز لجستیکی و تجاری تمامعیار، جایگاه شایسته خود را در تجارت جهانی بیابد. این هدف، اگرچه بلندپروازانه است، اما با برنامهریزی درست، عزم ملی و مدیریت منسجم، دستیافتنی خواهد بود.