
لجستیک منطقهای؛ معادلهای وابسته به ایران
به گزارش کاریبو به نقل از دنیای اقتصاد، در خاورمیانهای که دههها درگیر تعارضات هویتی، سیاسی و مذهبی بوده، امروز فرصتی بیسابقه برای بازتعریف روابط ایران و کشورهای عربی خلیج فارس پدید آمده است. تحولات اخیر، از جمله توافق ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ با میانجیگری چین و روابط رو به گسترش با عمان و قطر، دریچهای به سوی همکاریهای راهبردی گشوده است.
این یادداشت استدلال میکند که ایران، در فضای پساتحریم، میتواند با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیک، منابع عظیم انرژی و دیپلماسی فعال، از تنهایی راهبردی خود خارج شود و با همکاری کشورهای عربی، بهویژه اعضای شورای همکاری خلیج فارس، بلوکی قدرتمند در خاورمیانه ایجاد کند. این بلوک، با تقسیم کار دقیق میان ایران بهعنوان دروازه ورود به اوراسیا، عربستان بهعنوان محور مالی، امارات بهعنوان هاب لجستیکی و عمان بهعنوان میانجی بیطرف، میتواند خاورمیانه را به قطبی جدید در اقتصاد و سیاست جهانی تبدیل کند.
تعارضات هویتی میان ایران و دنیای عرب، ریشه در تاریخ طولانی رقابتهای فرهنگی و سیاسی دارد. از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ که ایران را به نماد مقاومت در برابر نفوذ غرب تبدیل کرد، تا بحرانهای منطقهای در یمن و لبنان، این تفاوتها به شکلگیری ائتلافهای متخاصم و رقابتهای نیابتی انجامیده است. ایران، با تاکید بر استقلال راهبردی و ایدئولوژی انقلابی، اغلب در تقابل با کشورهای محافظهکار خلیج فارس قرار گرفته و تحریمهای بینالمللی این وضعیت را تشدید کردهاند. با اینحال، این تعارضات مانع از شناخت اشتراکات عمیق منطقهای نمیشوند. ایران و کشورهای عربی با چالشهای مشترکی مانند وابستگی به نفت، نیاز به تنوع اقتصادی و تهدیدات امنیتی روبهرو هستند. موقعیت جغرافیایی ایران که از تنگه هرمز تا کریدور شمال-جنوب امتداد دارد، همراه با منابع عظیم گاز و نیروی انسانی متخصص، این کشور را به شریکی بالقوه برای کشورهای خلیج فارس تبدیل میکند.
توافق ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ که با میانجیگری چین به امضا رسید، نشان داد که دیپلماسی میتواند شکافهای هویتی را کمرنگ کند. این توافق، همراه با روابط گرم ایران با عمان و قطر، زمینهساز همکاریهای اقتصادی و سیاسی شده است. خاورمیانه، با در اختیار داشتن ۳۰درصد تولید نفت و ۲۰درصد گاز جهان، و موقعیت مواصلاتی بینظیر از اوراسیا تا آفریقا، پتانسیل تبدیل شدن به یک قدرت جهانی را دارد.
تقویت تجارت منطقه ای با سرمایهگذاری عربستان در بنادر ایران
ایران میتواند با صادرات محصولات کشاورزی، پتروشیمی و مصالح ساختمانی، به بازار ۶۵۰ میلیارد دلاری وارداتی شورای همکاری خلیج فارس نفوذ کند. در مقابل، سرمایهگذاریهای عربستان و امارات در پروژههای زیرساختی ایران، مانند توسعه بنادر شهید رجایی یا بوشهر، میتواند تجارت منطقهای را تقویت کند. همکاری در میدان گازی پارس جنوبی با قطر که مذاکرات آن در سال ۲۰۲۴ از سر گرفته شد، نمونهای از این پتانسیل است.
عمان، با سابقه طولانی میانجیگری و روابط دوستانه با ایران، نقشی کلیدی در خروج ایران از تنهایی راهبردی ایفا میکند. تجارت دوجانبه ایران و عمان در سال ۲۰۲۴ به حدود ۷۰۰ میلیون دلار رسید و بندر دقم یا منطقه آزاد صحار عمان مکمل بندر چابهار ایران است. همچنین عمان میتواند با میزبانی نشستهای مشترک نهادهای مالی، ایران را به شبکههای مالی و تجاری منطقه متصل کند.
بااینحال، چالشهای زیرساختی و سیاسی موانع جدی پیش روی این همکاریها هستند. گمرکهای ایران، با فرآیندهای زمانبر و میانگین ترخیص ۷ روز، در مقایسه با سیستمهای دیجیتال امارات که ترخیص را به کمتر از ۲۴ ساعت رساندهاند، ناکارآمد هستند. تحریمهای بانکی، بهویژه محدودیتهای سوئیفت، نقلوانتقال مالی را دشوار کرده و ایران را به واسطههایی مانند امارات و ترکیه وابسته کرده است. رقابت جهانی با چین، هند و اتحادیه اروپا نیز نفوذ ایران در بازار خلیج فارس را محدود میکند. حمله سایبری بانکی در تابستان ۱۴۰۳ اعتماد به سیستم مالی ایران را کاهش داد، اما توافق ایران-عربستان و روابط با عمان و قطر، پنجرهای برای دور زدن تحریمها از طریق تسویه با ارزهای ملی یا تهاتر گشوده است.
ظهور رهبران جدید در منطقه، مانند محمد بن سلمان در عربستان و شیخ تمیم بن حمد در قطر، فرصتی برای بازتعریف روابط است. چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان و ۲۰۴۰ عمان بر تنوع اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی تاکید دارند، اما تحقق این اهداف بدون همکاری منطقهای و کاهش تعارضات با یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقهای، یعنی جمهوری اسلامی ایران، ممکن نیست.
پروژه نئوم عربستان نیازمند دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی است که ایران میتواند آن را تسهیل کند. سرمایهگذاریهای کنسرسیومی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با همراهی چین در بندر چابهار میتواند کریدور شمال-جنوب را تقویت کند. تحول در نظام حکمرانی سنتی بحرین و کویت نیز میتواند به همکاریها کمک کند. بحرین، با وجود قطع روابط دیپلماتیک، میتواند از طریق میانجیگری عمان به تجارت بازگردد و کویت از تنوعبخشی به شرکای تجاری خود سود خواهد برد.
چابک سازی گمرک ایران با بلاکچین
برای تحقق همکاریهای راهبردی، ایران و کشورهای عربی باید مسیری منسجم را طی کنند. اصلاحات داخلی در ایران، از جمله دیجیتالیسازی گمرکها با فناوری بلاکچین و کاهش زمان ترخیص به زیر ۴۸ ساعت، ضروری است و در سوی دیگر توسعه بنادر امام خمینی (ره)، بوشهر، چابهار و بندرعباس با جذب سرمایهگذاری از کشورهای خلیج فارس و چین، زیرساختهای لجستیکی را تقویت میکند. در حوزه ساختاری، سادهسازی قوانین ارزی و هماهنگی با استانداردهای گمرکی شورای همکاری خلیج فارس، تجارت را تسهیل خواهد کرد و همچنین تقویت دیپلماسی مالی از طریق امضای توافقنامههای دوجانبه با عمان، قطر و عربستان برای تسویه تجارت با ارزهای ملی، وابستگی به دلار را کاهش میدهد.
تشکیل کارگروه مالی با حضور بانکهای مرکزی ایران، عربستان، امارات، عمان و دیگر کشورهای موثر حوزه عربی خلیج فارس، سیاستهای تجاری و لجستیکی را هماهنگ میکند و به عنوان مکمل، همکاری در پروژههای انرژی مشترک، مانند میدان پارس جنوبی و استفاده از میانجیگری عمان برای کاهش تنشها با بحرین و کویت، اعتمادسازی را تقویت خواهد کرد.
شروط بازگشت نقش تاریخی خاورمیانه در تجارت
ایران میتواند محور یک بلوک جدید قدرت در خاورمیانه باشد، بلوکی که با همکاری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، رقیبی برای قدرتهای سنتی خواهد بود. دسترسی به بازارهای اوراسیا از طریق ایران، آفریقا از طریق عربستان و یمن و هاب لجستیکی امارات متحده عربی، این بلوک را به یک نیروی جهانی تبدیل میکند. در این میان، همکاری با چین در چارچوب ابتکار کمربند و جاده، سرمایهگذاریهای لازم را تامین خواهد کرد و پیشبینی میشود این همکاریها تجارت منطقهای را تا سال ۲۰۳۵ به بیش از یکتریلیون دلار افزایش دهند، نفوذ خارجی را کاهش دهند و نقش تاریخی خاورمیانه را بهعنوان مرکز تجارت و فرهنگ احیا کنند.
در پایان میتوان گفت در سایه حرکت دو کشور ایران و آمریکا در مسیر رفع سوءتفاهمها، ایران و دنیای عرب هم، با وجود دههها تعارض، در آستانه تحولی مهم قرار دارند. توافق ایران-عربستان، روابط با عمان و قطر و ظهور رهبران جدید، زمینهساز تعمیق همکاریهاست که در این میان ایران میتواند با اصلاحات داخلی و دیپلماسی فعال، از تنهایی راهبردی خارج شده و با همکاری بازیگران دیگر منطقه بلوکی قدرتمند ایجاد کند. این بلوک، با تقسیم کار دقیق، آیندهای پایدار برای خاورمیانه رقم خواهد زد و به طور روشن میتوان ادعا کرد تصمیم امروز تهران و پایتختهای عربی در سایه تضعیف قطبهای سنتی همانند اروپا، جایگاه این منطقه را در نظم نوین جهانی تعیین میکند.